علیعلی، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

هستی من

بدون عنوان

سلام عزیزان من و علی جان از دیروز که اولین شب احیا یعنی نوزدهم ماه رمضان به تهران آمدیم. ساعت یک و نیم ظهر به لطف پدر عزیز علی کوچولو و همسر عزیزم بلیط توسط عمو حسن گرفته شد و ما ساعت پنج تهران بودیم. علی کوچولو حالا واسه خودش مردی شده میشینه بوس میکنه موش میشه و شیرین کاریهایی از این قبیل که دل مامان و باباشو میبره. مامان جون از خدا میخام که همیشه سالم باشی و گل خنده هیچ وقت رو لبات نخشک ه . خدایا پسر عزیزم رو به خودت میسپارم ...
24 مرداد 1392

بدون عنوان

سلام پسر عزیزم چند روزی هست که با تلاشهای فراوان توانست چهار دست و پا حرکت کند ولی کنترل کردنش واسه مامان خیلی سخت شده و حالا یکی از تفریحات علی جان اینکه مامان از این اتاق به اون اتاق دنبالش کنه و پسرم خنده کنان و جیغ زنان فرار کنه ولی نمیدونم چرا تفریحاتش از 12 شب به بعد شروع میشه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! امروز فرداست که من و پسرم برگردیم مشهد پیش بابا . ...
24 مرداد 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هستی من می باشد